درباره Leaf
برگ در طول شب در کنار داگی پو می وزد.
او داستان بزرگ شدن خود را تحت مراقبت "درخت مادر"، بزرگ شدن و سبز شدنش برای ما تعریف می کند. از آنجایی که زمستان است، او بیان می کند که چگونه "باید برود" تا "درخت مادر" بتواند در سال آینده برگ های جدیدی رشد دهد. او وقتی باد می وزد به اطراف حرکت می کند و انتخابی ندارد که کجا برود.
او به داگی پو در مورد مرگ و چگونگی اراده طبیعت می گوید و تنها یک سال زنده می ماند.