درباره Librarian
او کمک خود را برای پیدا کردن یک کتاب تصویری خوب برای دوست جوهان ارائه می دهد. او بسیار دست و پا چلفتی است، بنابراین در حالی که او در تلاش برای یافتن یک کتاب است، بسیاری از کتاب های مصور از قفسه ها می افتند. یوهان در حالی که به او کمک می کند آنها را جمع کند یکی از نگاه های خزنده و رویایی خود را به او می دهد. پس از آن، هیولای بی نام را پیدا می کند و سقوط می کند و زن درخواست کمک می کند.
او بعداً در حال آوردن گل به بیمارستان دیده می شود، اما یوهان قبلاً رفته بود. او با لوته فرانک ملاقات می کند و به او می گوید که چه اتفاقی افتاده است.
قویاً گفته می شود که او به یوهان علاقه دارد.