درباره Lyca
گرگینه ای که مدت هاست زنده است. رایکا (لیکا در زیرمجموعههای انگلیسی) مرگ همه خویشاوندانش را گذرانده بود، و به همین دلیل او را رها کردند تا در غاری زندگی کند که اطراف آن را استخوانها احاطه کرده بودند، و به تنهایی زندگی کند. او اولین حضور خود را در جلد 3، پرداخت 18، زمانی که شخصیت های اصلی در چشمه های آب گرم اقامت داشتند، ظاهر شد. شخصیت های اصلی خود را به غار رایکا رساندند، جایی که کوزه شیموتسوکی او را با قدرت های مرموز رام کرد. او او را به شهر بازگرداند و در نهایت به Z-Loan فرستاده شد، با این باور که تجربه او را قویتر میکند. رایکا به خاطر محافظت از شیموتسوکی آرزو داشت قوی تر باشد.
رایکا همچنین شروع به رفتن به همان مدرسه میچیرو، چیکا و شیتو میکند. او گفتار انسان را می آموزد، اما دانش او محدود است، همانطور که با جملات کوتاه و گهگاه غرغر گرگ نشان می دهد. او به میچیرو اجازه می دهد دستی روی سرش بزند، اما افرادی را که دوست ندارد یا افرادی که با او مانند یک حیوان رفتار می کنند گاز می گیرد. Raika همچنین محافظت خاصی از Shimotsuki را نشان می دهد.
قبل از اینکه شیموتسوکی نام او را رایکا بگذارد، توسط چیکا و شیتو به او لقب «پوچی» و «جان» داده شد. شیتو همچنین رایکا را همیشه تنها توصیف می کند، گویی رایکا را با خودش مقایسه می کند.