درباره Mabeuf
یک مسئول پیر کلیسا او با سرهنگ پونتمرسی دوست بود و پس از مرگ سرهنگ پونتمرسی با ماریوس دوست شد. او به ماریوس کمک می کند تا عشق پدرش به ماریوس را درک کند.
مابوف عشق زیادی به گیاهان و کتابها دارد، اما به دلیل شرایط سختتر اقتصادی و سقوطش در فقر، در نهایت مجبور به فروش کتابهایش میشود.