درباره Martel
نایت-فرمانده مارتل برای اولین بار در جریان ملاقات با بئاتریکس سوم در کلیسای جامع بزرگ در وال رویو مواجه می شود، جایی که او جستجوگرها را به بی پروایی متهم می کند که از تمپلارها کمک نمی خواهند در حمله آنها به مراسم جادوگری خون. آلدرن که جستجوگر عالی است استدلال میکرد که جویندگان حقیقت در مقایسه با تمپلارها پنهانکاری و احتیاط را حفظ میکردند، پیشنهادی که مارتل از آن رنجش میبرد. روحانی اعظم کالیستا آنها را از مجادله آشکار در حضور الهی برحذر داشت.
بعداً به درخواست کالیستا، او اعزام میشود تا شکار را برای دستگیری سالک مرتد کاساندرا پنتاگاست و رگالیان دمارکال هدایت کند. در حین شکار این جفت، مارتل به طور تصادفی فاش می کند که او همدست فرنیک در رده های چانتری است. این دو توانستند سنگ ارتباطی الف را که او برای برقراری ارتباط با فرنیک در اختیار داشت، بدزدند و او را در یک غار به دام انداختند. نایت-فرمانده جان سالم به در برد و او پیش بینی کرد که آنها تلاش خواهند کرد تا به جستجوگر عالیه هشدار دهند. مارتل با نفوذ به سنگر جستجوگر، آلدرن را قبل از اینکه بتواند خدا را از خیانت خود آگاه کند، به قتل رساند و کاساندرا و رگالیان را برای این کار قابباز کرد.
مارتل بعداً با کالیستا در غرفه اعتراف Chantry ملاقات کرد تا از موفقیت خود گزارش دهد. آنها با هم توطئه کردند تا کنترل Chantry را با کالیستا به عنوان الهی جدید به دست بگیرند و برای خیانت به فرنیک برنامه ریزی کردند.
مارتل بعداً از کاساندرا و رگالیان در سیاهچال دیدن کرد و نقشه بزرگ توطئه را فاش کرد: فرنیک از جادوگر الف، آوکسیس، برای فرمان دادن به اژدهایان بلندپایه برای ترور الهی و سایر روحانیون بزرگ در گردهمایی ده ساله استفاده میکرد. و از میان خاکستر، مارتل چنتری را به عصر جدیدی هدایت میکند که در آن تمپلارها برتر هستند. کاساندرا اظهار داشت که جویندگان هرگز اجازه نخواهند داد که او قدرت را به دست گیرد، اما رگالیان گمان میکرد که یکی از روحانیون بزرگ در این توطئه دخیل بوده است، اگر همه افراد دیگری که در صف جانشینی بودند، از بین بروند. کاساندرا خواستار هویت همدست مارتل شد اما او از پاسخ دادن خودداری کرد.
مارتل ریاست اعدام کاساندرا را بر عهده دارد. با این حال، قبل از اینکه او سر بریده شود، جادوگران دایره با حمله رگالیان احضار می شوند و کاساندرا را قادر می سازند تا فرار کند. اگرچه تمپلارهای او ناتوان بودند، مارتل از فرار آنها جلوگیری کرد و کاساندرا را در یک دوئل درگیر کرد. سالک او را به خیانت متهم کرد، و به همین دلیل استدلال کرد که او برای جلوگیری از تکرار رویدادهایی مانند کرکوال تلاش می کند. کاساندرا موفق شد بازوی شمشیرش را قطع کند و به جادوگران دایره دستور داد تا او را ببندند تا محاکمه شود. با این حال، مارتل آزاد شد و اقدام به حمله دیگری کرد، اما کاساندرا به سرعت سر او را از تن جدا کرد.