درباره Meridiana Everett
یک فالگیر بی احساس با توانایی پیش بینی وقایع، عاشق قابیل می شود. خاطرات او از زندگی قبل از دلیله مبهم است و او معتقد است که قابیل می تواند آنها را همراه با احساسات خود بازگرداند. اگرچه مریدیانا در ابتدا معتقد بود ایزابل واقعاً او را دوست دارد، اما بعداً متوجه شد که این قابیل است که این کار را می کند و او از ایزابل فرار می کند.