درباره Mii Snowdon
مولی هیل دختر کوچکی از شهر گرینفیلد، دختر دو محقق است.
در فیلم Spell of the Unown هر دو والدین او ناپدید می شوند. ابتدا مادرش که نامش فاش نشده بود، سپس پدرش اسپنسر، او را به سرپرستی خدمتکاران خانواده واگذار کرد. پدرش یک جعبه پازل مرموز با کاشیهای نامه ناشناس را پشت سر گذاشت.
مولی از کاشیها برای هجی نام افراد مهم برایش استفاده میکند و وقتی شروع به گریه میکند، ناشناس زنده میشود و آرزویش را برآورده میکند.
شهر توسط کریستال غرق شده است، همه چیز را در بر گرفته و همه به جز مولی را از عمارت بیرون میکشد. آرزوی مولی برای همنشینی بهتر، موجودی عجیب و غریب را به وجود می آورد - درست قبل از ترک او، اسپنسر برای او داستانی درباره جانور بزرگ آتشفشان انتی خوانده بود، و بنابراین Unown یک انتی طیفی را احضار کرد تا به عنوان پدرش خدمت کند.
مولی تصمیم می گیرد که به یک مادر نیز نیاز دارد و از Entei می خواهد که دلیا کچام را برای او بیاورند. دلیا با این باور که او مادر واقعی دختر است هیپنوتیزم می شود تا اینکه می بیند پسرش اش زندگی خود را برای ورود به عمارت متبلور به خطر می اندازد. از آن لحظه، دلیا سعی می کند با مولی استدلال کند و از او در فیلم کمک کند و از او محافظت کند.
مولی در طول فیلم به سه شکل ظاهر می شود - شکل واقعی او به عنوان یک کودک کوچک، یک نوجوان پیش از نوجوانی برای مبارزه با میستی، و یک نوجوان برای رویارویی با براک. دو مورد آخر مانند Entei کریستالی بودند و می توان آن را به عنوان تجلی فیزیکی رویاهای او تعبیر کرد در حالی که بدن واقعی او در اتاق خوابش خوابیده است.
در پایان، مولی متوجه می شود که آرزویش با اطرافیانش چه می کند و انتی دروغین خود را قربانی می کند تا Unown را دور کند.
او مدت زیادی تنها نیست، زیرا پدرش و بعداً مادرش هر دو به زودی بازگشتند.
در طول تیتراژ پایانی، او یک پوکمون واقعی دارد، یک تدیورسا.
[منبع: Bulbapedia)