درباره Mikan Tachibana
یک دانش آموز 17 ساله دبیرستانی و در نظر گرفته شده "قهرمان اصلی" سریال است. («آتاشی» (من) در عنوان.) او در یک دبیرستان دولتی به مدرسه می رود، که متأسفانه رفت و آمد طولانی و پر استرسی دارد. او به عنوان یک دختر راحت و آرام به تصویر کشیده شده است که دوست دارد تفریح کند. او اغلب بسیار شبیه به دوشیزه، اما در بعضی مواقع بسیار دختر پسند، هر روز با اتفاقات خندهداری روبرو میشود.
بهترین دوستان او در دبیرستان شامل شیمی چان "بزرگسال" (نام خانوادگی او شیمیزو) است که همیشه آرام و جمع می ماند و همیشه توصیه های خوبی از رژیم غذایی تا برخورد با والدین دارد. و یوکارین (نام کوچکش یوکا) که عاشق کارائوکه است و میکان را با چیزهای "زیبا" زندگی آشنا می کند.
میکان علاقه زیادی به ایواکی از نوع بیشونن دارد. اگرچه او می خواهد احساسات خود را به او اعتراف کند، اما اغلب توسط بهترین دوستش، یوشیکا، که عاقلانه اش زیر پوست میکان می رود، ناکام می شود.
بدتر از آن این است که میکان و یوشیکا از دوران دبستان در آکادمی های مشابهی شرکت کرده اند و مردم (از جمله مادر خودش) او را متقاعد می کنند که با یوشیکا قرار بگذارد. گاهی اوقات، وقتی شیمی چان به سمت ایواکی و یوشیکا نگاه می کند، تصور اشتباهی می کند و فرض می کند که میکان به یوشیکا خیره شده است نه ایواکی.
او در مدرسه "سر می زند"، در یادداشت برداری وحشتناک است، و به شدت می خوابد، که متاسفانه باعث می شود او دیر به مدرسه برود. او همچنین عادت دارد از طریق انجام تکالیف به خواب برود که باعث می شود چاره ای جز ارائه تکالیف ناقص نداشته باشد.
علایق او شامل کارائوکه، خوردن شیرینی (اگرچه از کیک شکلاتی بیزار است) و تحسین/ایجاد خرس های عروسکی است.
او بخشی از "بریگاد خرس" دبیرستانش است (متشکل از ریو ثروتمند و شیک؛ نیتای گیکی و در عین حال عاشقانه؛ و بهترین دوستان کاجی و آسدا)، که خرس های عروسکی اصلی می آفرینند، کارهای خرس عروسکی را انجام می دهند و اسباب بازی های گران قیمت خرس عروسکی را تحسین کنید.
هدف او در زندگی تبدیل شدن به یک خرس عروسکی معروف و/یا طراح مد است. به گفته مادرش، او در 3 سالگی نحوه دوختن دکمه ها (از طریق مشاهده) را به خود آموخت. او زمانی آرزو داشت نان ساز باشد، اما به زودی علاقه اش را از دست داد.
او اغلب گرفتار قوانین مادرش می شود، قوانینی که مانع از کمک هزینه، مدهای او، مقررات منع آمد و شد و عمدتاً ناهارهای جعبه ای ساده او می شود. او از اینکه مادرش به برادر کوچکترش اجازه می دهد از برخی قوانین فرار کند، ناامید است، با این حال، او اغلب (و هوشمندانه) از او دفاع می کند.