درباره Misa
او در طول جنگ جهانی دوم شوهر و فرزندش را از دست داد و زمانی که با پسر کوچکی آشنا شد که یک تکه گوشت عجیب به او تعارف کرد نزدیک بود خودش بمیرد. بچه ماساتو و گوشت پری دریایی بود. میسا در ابتدا از داشتن یک فرزند جدید در زندگی خود خوشحال بود، اما از این واقعیت که هیچ یک از آنها پیر نشده بودند، ترسید و از توانایی ماساتو وحشت کرد. پنج سال پیش پس از فرار از دست او، پیرمردی که بعداً با او ازدواج کرد، او را گرفت. حدود یک ماه پیش، آن دو در یک سانحه قایق بودند و میسا مرده بود تا یک هفته بعد که بدون زخم ظاهر شد. ماساتو او را ردیابی کرد و او را مجبور کرد به نقش مادرش ادامه دهد. او نیز به نوبه خود سعی کرد گوشت پری دریایی را از او بگیرد تا از تغذیه او به دیگران جلوگیری کند، اما فایده ای نداشت. متأسفانه، میسا نتوانست یک جاودانه تمام عیار شود، همانطور که اثر گوشت پری دریایی شروع به از بین رفتن کرد و قدرت شفابخش او کندتر و ضعیف تر می شد. سپس ماساتو به سادگی به او گفت که جایگزینی پیدا خواهد کرد.