درباره Miwa
میوا دختری بود که هر روز در قطار توسط یک فرد مورد آزار جنسی قرار می گرفت. یک روز، او شجاعت خود را به دست آورد و با مرد تماس گرفت و از سایر مسافران قطار کمک خواست. همه آنها متجاوز را بی حرکت کردند و به میوا کمک کردند. با این حال، آن مرد در واقع یک مدیر اجرایی در شرکت پدرش بود. پدرش از شرکت اخراج شد.
مادرش او را به خاطر استعفای اجباری پدرش سرزنش میکند و از او میپرسد که چرا او نمیتواند آن را تحمل کند که انتخاب شدن نشان میدهد که چقدر ناز است.