درباره Morgiana
سن: 14 → 16
محل تولد: قاره تاریک (کاترگ)
قد: 162 سانتی متر (قبلی)، 164 سانتی متر (فعال)
دوست دارد: تمرین عضلات
دوست ندارد: تنهایی
نقاط قوت: قدرت فوق العاده پا
ضعف: تبلیغی
مهارت ویژه: لگد زدن
شناور خانگی: آمل سلسریا
متعلق به قبیله خشن Fanalis، نوادگان شیرهای قرمز منشاء آلما توران. او از مورگیانا از هزار و یک شب الهام گرفته است، برده باهوشی که در «علی بابا و چهل دزد» به علی بابا خدمت کرد.
مورگیانا برده جمیل بود، مرد جوانی که از کودکی در اندیشه پادشاهی وسواس بود و او را از طریق بدرفتاری کنترل کرد و وفاداری او را از طریق ترس به دست آورد. به دلیل این بدرفتاری، او غیر دوستانه شد و از نشان دادن عواطف خود به طور آشکار اجتناب کرد تا دچار مشکل نشود. اما پس از اینکه گلتاس، یکی دیگر از بردههای جمیل، او را وادار کرد که دیگر برده نباشد، سیاهچال را ترک کند تا به خانه مبدأ خود، قارهی تاریک، بازگردد تا با قارهی خود ملاقات کند. به لطف این سفر جدیدی که با دوستانش، علی بابا و علاءالدین انجام داد، توانست خودش را آغاز کند و شخصیت و شخصیت واقعی خود را کم کم نشان دهد.
اگرچه او یک دختر معمولی به نظر می رسد، اما می تواند در یک لحظه به دشمنی دور نزدیکتر شود. او علاوه بر قدرت پای قویاش که حتی میتواند بهطور عمودی از دیوارها بالا برود، حس بویایی بسیار خوبی دارد که با حس بویایی سگها برابری میکند، همچنین میتواند بوی تعفن مرگ ناشی از ته گودال و بوی آن را استشمام کند. کسی که در مکان های نادیده پنهان شده است. اگرچه از قدرت پاهایش ضعیف تر است، اما قدرت بازوی او به اندازه ای قوی است که انسانی مانند علی بابا را به پرواز درآورد.
پس از خروج علی بابا از قیشان، او سخنان فراری خود، گلتاس را بر سینه خود نهاد و سفری را به زادگاهش، کتارگ آغاز کرد. او در میانه راه به سمت بلبد، به کاروان لیلا و سهسا کمک کرد تا دزدان معدن سنگ را از بین ببرند. او پس از آن دوباره با علاءالدین متحد می شود و سپس دوباره به علی بابا در بلبد می پیوندد.
نام مورگیانا (مرجانة) در زبان عربی به معنای مرجان است.