درباره Nico
او شخصیت اصلی کتاب مصور خودش است، در کتاب تصویریاش، او همیشه لبخند میزند، با این حال پادشاه شیطان توانایی لبخند زدن او را از او گرفت و او را در یک قلعه به دام انداخت. با این حال، داستان به این ترتیب به پایان می رسد، زیرا چند صفحه آخر کتاب تصویری پاره شده است. میوکی در حال خواندن کتاب تصویری، به نیکو قول می دهد که چند صفحه آخر را برای او بکشد، اما هرگز این کار را نکرد، که به زودی باعث شد که نیکو از او متنفر شود.