درباره Noise Baskerville
تولد: 25 ژوئن
سن: 13-15 (از نظر جسمی)، 100+ (در واقع)
قد: 169 سانتی متر
گروه خونی: AB
نویز یکی از اعضای فعلی قبیله باسکرویل است که با دالدی، زنجیره ای، قرارداد غیرقانونی دارد. نویز نامی است که وینسنت نایتری جوان در دومین تعامل آنها به او داده است، زیرا خاطرات نویز از شخصیت او به عنوان اثری از قرارداد او گم شده است. در ابتدا، نویز هرگز نتوانست دالدی را کنترل کند، و او در نهایت شروع به از دست دادن عقل خود کرد. بنابراین Duldee را ترغیب کرد تا یک شخصیت دوگانه در Noise به نام Duldum ایجاد کند. Duldum قرار بود به عنوان یک بسط قدرت دالدی عمل کند که به جلوگیری از از دست دادن Noise قلب و روح او کمک کند، با Noise در این فرآیند نام Echo را به Duldum داد. به لطف حضور هر دو نویز و اکو در یک بدنه، باسکرویل های همکار نویز، نویز را با نام مستعار «زوئی» به معنای «دو» نامیدند. در حال حاضر،
در اصل، نویز بسیار آسیب پذیر، درمانده و تأثیرپذیر بود، اما مهمتر از همه، نویز از نظر اکثر باسکرویل ها ضعیف بود. این به این دلیل بود که نویز با حضور دالدی در بدنش بیش از حد سنگین شده بود و وضعیت روانی شکننده او را بیشتر و بیشتر میکرد. این همچنین به دالدی اجازه داد تا نویز را کنار بزند و بدنش را کاملاً تصاحب کند. در طول این دوره های تصاحب دست به حملات خشونت آمیز می زنند. از آنجایی که Chains قرار نیست قراردادی را در اختیار داشته باشد، آسیب بیشتری به نویز وارد شد که او را به یک بمب ساعتی تبدیل کرد. با این حال، زمانی که دالدی نسخهای از دولدوم را در نویز قرار داد تا او را از نابودی قریبالوقوع نجات دهد، نویز نجات پیدا کرد، زیرا دالدی اکنون میتوانست نویز را از طریق دولدوم کنترل کند، اما بدون تهدید به نابودی کامل او. پس از بازگشت به خود اصلی خود، نویز اغلب گریه میکرد و برای خودش متأسف میشد، زیرا مجبور بود برای امنیت دیگران از دنیا جدا شود (او را وادار میکرد فکر کند که همه از او متنفرند). علاوه بر این، نویز از روح شکسته اش ناراحت بود، که به این معنی بود که او نمی توانست چیزی از گذشته خود را به خاطر بیاورد. سر و صدا پس از ملاقات با وینسنت تغییر کرد، کسی که با کلمات محبت آمیز و درک موقعیتش به او کمک کرد تا نام و هویت جدیدی به او بدهد. نویز بر این باور بود که وینسنت تنها دوست واقعی اوست و وابستگی وفادار و محبت آمیزی به او ایجاد کرد که وسواسی مرزی بود. کسی که با کلمات محبت آمیز و درک موقعیت او به او کمک کرد تا نام و هویت جدیدی به او بدهد. نویز بر این باور بود که وینسنت تنها دوست واقعی اوست و وابستگی وفادار و محبت آمیزی به او ایجاد کرد که وسواسی مرزی بود. کسی که با کلمات محبت آمیز و درک موقعیت او به او کمک کرد تا نام و هویت جدیدی به او بدهد. نویز بر این باور بود که وینسنت تنها دوست واقعی اوست و وابستگی وفادار و محبت آمیزی به او ایجاد کرد که وسواسی مرزی بود.
هنگامی که نویز در طول تراژدی در کنار بیشتر سابلیر به ابیس افتاد، نزدیک به 100 سال قبل از فرار او گذشت. البته به طور غیرمنتظره ای در این مدت برای نویز اتفاقی افتاد که او را به کلی تغییر داد. اکنون نویز به جای اینکه ساکت و محتاط باشد، بلند، صریح و تشنه به خون است. که احتمالاً به خاطر دالدی است. اغلب مواقعی که نویز در نبرد است، با رویارویی مانند یک نمایش عروسکی برخورد میکند، زیرا از آنجایی که میتواند افراد را از طریق دالدی و دولدوم کنترل کند، نویز را تا حدودی یادآور یک کودک میکند. برای اثبات بیشتر این موضوع، نویز تمایل دارد به تنهایی از کار بیفتد و تصمیمات بی پروا بگیرد. هر زمان که به خواستهاش نرسد، ناله کند و گهگاه از دستورات او سرپیچی کند تا بتواند بدون در نظر گرفتن عواقب عمل خود، برای ارضای خواستهها و نیازهای خود به نبرد هجوم آورد.