Owl Partita

Owl Partita

اسم های دیگر

مشخصات شخصیت Owl Partita 天王星の守り人オウルの パルティータ

اسم انگلیسی

Owl Partita

اسم ژاپنی

天王星の守り人オウルの パルティータ

درباره Owl Partita

قبل از جنگ پارتیتا زنی بسیار خوب با لبخندی درخشان بود و به نظر می رسد همه چیز را به شیوه ای بسیار مثبت پذیرفته است. یک روز، او به پاندورا می گوید که باردار است و نام فرزندش را تنما می گذارد، زیرا در زبان ژاپنی به معنای «پگاسوس» است. پاندورا از این بابت خوشحال است، و بعداً متوجه شد که مادرش از برادر کوچکش (که روح هادس است) باردار است که پاندورا را بسیار خوشحال می کند و می تواند همه چیز را در "درخشش" ببیند. اما پس از به دنیا آمدن برادرش، او به طور مرموزی از قلعه ناپدید شد و هیپنوس آن را به گردن یکی از مقدسین آتنا انداخت. پاندورا که از دست دادن برادر کوچکش خشمگین و خشمگین شده است، دستور می دهد پارتیتا و پسرش را بکشند. در یک فلاش بک - وقتی به انگیزه های واقعی پارتیتا پی بردیم - به نظر می رسد که او برای محافظت از پسر کوچکش مرده است اما بعداً تسلیم سرما شد. این کودک توسط مفیستوفل یوما گرفته شد، که بعدها مشخص شد که شوهر پارتیتا است. اورانوس گاردین در پیچ دیگری از این سری، مشخص می شود که پارتیتا پس از ورود یوما به صحنه و فاش کردن راز دوباره زنده شده است. او متواضعانه با کلمات آرام پاندورا را در آغوش می گیرد، قبل از اینکه لباس او را پاره کند و او را رها کند تا بمیرد، یوما سپس همسر و پسرش را به معبد اورانوس تله پورت می کند. تنما وقتی متوجه می شود که دیگر در معبد زحل نیست، خود را شوکه می کند. با این حال، او به محض اینکه مادرش را در لباس Surplice می‌بیند، شوکه‌تر می‌شود. قدیس پگاسوس می گوید که با مادرش مبارزه نمی کند و او به او نزدیک می شود و او را در آغوش می گیرد. با این حال، این یک عمل رحمتی نبود زیرا او یک انفجار قدرت از کیهان خود را منتشر می کند و ادعا می کند که قصد دارد او را بکشد. او سپس نقشه اصلی خود را فاش می کند: حتی به قیمت جان خود، از او محافظت می کند تا روح "قاتل خدا" نجات یابد و اکنون او برای به دست آوردن مجدد آن برای استفاده از آن برای نابودی خدایان المپ بازگردد. بنابراین او و همسرش (یوما) می توانند عصر جدیدی را به جهان بیاورند. تنما همچنان جنبه خوب مادرش را به یاد می آورد و از مبارزه با او امتناع می کند. پارتیتا با تحقیر این موضوع را تماشا می کند در حالی که می گوید او فقط روح پگاسوس را به عنوان فرزند خود می خواهد. اما قبل از اینکه او بتواند تنما را بکشد، یک انفجار عالی دیگر از Cosmo او را از انجام آن باز می دارد. او بلافاصله حمله مبتنی بر نور را به عنوان حمله پاندورا تشخیص می دهد. با ادعای اینکه پاندورا واقعیت خودش را خواهد ساخت، به پارتیتا حمله می کند و می گوید که او این بار موفق خواهد شد مادر و پسر را نابود کند. اگرچه او احتمالاً به لطف عزم خود حرکت می کند، Cosmo او به اندازه کافی قادر نیست که واقعاً آسیبی به پارتیتا وارد کند. در واقع این شبح جغد است که تصمیم می گیرد پاندورا را از بدبختی اش پاک کند و آنها را با انفجار قدرتمند دیگری از کیهان خالص به دنیای زیرین بفرستد. اما تنما - که از همه دعواها خسته شده است - می گوید که اجازه نمی دهد مادرش پاندورا را بکشد حتی اگر او دشمن او باشد. پارچه برنزی پگاسوس او با اراده قوی او به درخششی طلایی تبدیل می شود (مشابه پارچه های برنزی سیا، هیوگا، شیریو و شون در قوس پوزیدون سری اصلی). نگهبان اورانوس به سرعت از درخشش طلایی پارچه برنزی بیزار است و می گوید که این فقط یک کت است. تنما پاسخ می دهد که زندگی همه دوستانش در داخل پارچه است و بنابراین فقط یک کت نیست. او سپس به پارتیتا حمله می کند و در درگیری دو نیرو، برنز قدیس موفق می شود تا حدی قسمتی از او را نابود کند. در خلال این رویارویی است که پاندورا به چیزی پی می برد: هیچ چیز یا پارچه ای - که او از آن می داند - وجود ندارد که نشان دهنده جغد باشد. دوباره در طول نبرد، تنما تلاش می کند دوباره به مادرش ضربه بزند، اما او اکنون به راحتی حمله او را متوقف می کند. سپس یک چشم از Surplice او ظاهر می شود و نوعی تشعشع می فرستد که پارچه برنز را کاملاً از بین می برد. بلافاصله پس از آن پارتیتا ادعا می کند که روح پگاسوس را خواهد گرفت. او در این کار موفق می شود و می توان دریافت که روح تنما در بین انسان های فانی رایج نیست (همانطور که پاندورا اشاره کرده است، اگرچه دلایلی که او این را گفته است ناشناخته است). اما، مثل همیشه، پگاسوس قدیس آنقدر سرسخت بود که تسلیم نشد و تصمیم گرفت روحش را به زور به بدنش بازگرداند. رهبر ارتش هادس توصیه می کند که این کار را انجام ندهید، زیرا ممکن است خسارات جبران ناپذیری به بار آورد. در حالی که به روحش چنگ زده است، یک پر از بال پگاسوس (روح تنماس به شکل اسب پگاسوس درآمد) قسمت های شکسته زره او را لمس کرد که به یون رستاخیز آن منتهی می شود، به شکل شگفت انگیزی از پارچه خدا، رسول Olympus Partita، پارچه خدای تنما را می بیند و سپس آن دو درگیر می شوند. در نبرد با پگاسوس قدیس قدرت به حداکثر افزایش یافت. در درگیری بین این دو، پارتیتا سرپلیس تا حدی سقوط می‌کند و همانطور که از آسمان سقوط می‌کند، دیدیم که او در واقع یکی از افراد مهم در ارتش آتنا بود. در خلال مکالمه‌ای که با الهه‌اش داشت، مشخص شد که آتنا قصد داشت - در یک جنگ مقدس نامشخص - دوباره به عنوان یک انسان متولد شود. چیزی که جغد واقعاً از آن متنفر بود. پارتیتا از ترس اینکه آتنا نتواند پگاسوس را پیدا کند تا بتواند به او در پیروزی در جنگ مقدس کمک کند، تصمیم گرفت دوباره به عنوان یک انسان متولد شود تا به پگاسوس و آتنا کمک کند تا یکدیگر را پیدا کنند. او بعداً می گوید که چگونه به نظر می رسد پسر کوچکش حاضر است به خاطر الهه خود در جنگ بمیرد. او در آغوش پسر عزیزش می میرد.

انیمه های مرتبط (0 عدد)