درباره Pamela
پاملا در سن یازده سالگی هنگامی که مادرش به دلیل جادوگری در قرون تاریک اروپا در آتش سوزانده شد، یتیم شد، توسط اژدهایی به نام Ash بزرگ شد که در نهایت هم معشوق و هم شکنجه گر او شد. اش به قتل رسید و در حالی که در آغوش پاملا میمرد، ناخواسته زندگی جاودانهاش را از طریق قطرهای از خون از قلب پاملا به پاملا بخشید که به صورت اثری روی پیشانی او ظاهر شد. پس از تلاش ناموفق برای پایان دادن به زندگی خود به طرق مختلف، او با بلوس پیمان می بندد.
در ازای جمع آوری مهره های گردن بند بریال، او راضی به کشتن او شده است.
اکنون، صدها سال بعد، او مالک خردمند کافه تاروت است. او با بسیاری از مشتریان خود، به ویژه مشتریان "خاص" خود، هم مهربان و هم سختگیر است. به قول خودش، او ادعا نمیکند که آینده را میداند، بلکه به بررسی مشتریانش برای درک کامل انگیزهها و مشکلاتشان وابسته است. همچنین برای کمک به او، ذخیره وسیعی از دانش باطنی، به ویژه شناسایی موجودات جادویی، و همراه او Belus وجود دارد.
پاملا زن جوان مهربانی است که بعد از اینکه هارون گرگینه جوان برای خواندن تاروت نزد او می آید، او را می پذیرد، اما گاهی نسبت به انسانیت بدبین است (البته نه در حد بلوس). او رابطه پیچیده ای با بلوس دارد که با یک پیمان متعهد شده است. در حالی که به نظر می رسد آنها از یکدیگر متنفر هستند و به شدت هر نوع رابطه عاشقانه را با یکدیگر انکار می کنند، آنها تحمل می کنند و در نهایت برای قدرت (یا یک حرکت خوب در یک جهت یا آن طرف) به یکدیگر وابسته هستند.