درباره Perrine Paindavoine
او و مادرش پس از مرگ پدرش برای ملاقات با پدربزرگش به مکانی در پاریس می رفتند. با این حال، در راه، مادرش بیمار شد، بنابراین او مجبور شد همه چیز را بفروشد تا دارو تهیه کند، اما مادرش سرانجام می میرد. قبل از اینکه بمیرد، مادرش به او می گوید که باید اول پدربزرگش را مجبور کند که او را دوست داشته باشد بدون اینکه بفهمد او کیست. بنابراین او میرود تا پدربزرگش را پیدا کند که مرد ثروتمندی است که به همه مردم شهر غذا میدهد. او با نام جعلی کار می کند و برای زنده کردن پدربزرگش تلاش می کند.