درباره Rinko Ooishi
خواهر بزرگتر سوتا. او با بچه ها وحشتناک است، اما تعامل با پوکو و سوتا این را تغییر داد. او می تواند ترسناک باشد اما عمیقاً به سلامت سوتا اهمیت می دهد. او از این واقعیت متاسف است که نتوانست به پدرش نوه بدهد، حتی اگر این تصمیم خودش بود. او ابراز پشیمانی میکند که باید خانهای را که بزرگ شدهاند و با هم بازی کردهاند، رها کنند که احتمالاً در سوتا تأثیر گذاشته است. او به نظر نزدیک به سوتا است و دائماً نگران او است، احتمالاً به این دلیل که مادرشان را زود از دست داده اند. هر وقت او با سوتا کنار هم هستند، خاطرات کودکی و حسرت هایشان را به یاد می آورند. او هر وقت خاطرات کودکی خود را به یاد می آورد، احتمالاً به خاطر خاطرات مادرش است که احتمالاً او را بهتر از سوتا به یاد می آورد.