درباره Rinna Sawaki
دانشجوی انتقالی سال دوم. واتارو هوشینو او را در بار تاکاشی در حالی که مست است ملاقات می کند. چت می کنند و بعد می روند. صبح روز بعد، واتارو از خواب بیدار می شود و او را در اتاقش می بیند که فقط سوتین و شلوار به تن دارد. او از خواب بیدار می شود، او به او می گوید که چیزی از شب قبل به یاد نمی آورد، او به او سیلی می زند و از پنجره داستان دومش می پرد.
او رسما وارد مدرسه او می شود و روز بعد به کلاس و خوابگاه او می پیوندد. او هم نسبت به دانشجویان و هم با اساتید عبوس و لجباز رفتار می کند. او از مهمانی خوشامدگویی که سایر ساکنان خوابگاه برای او ترتیب میدهند صرف نظر میکند و به آنها میگوید که نمیخواهد دوستی پیدا کند و تنها در یک سال آینده با درد جدایی از آنها روبرو شود. واتارو برای او عهد خود را فریاد می زند که او را مجبور خواهد کرد با آنها دوست شود.
تاکاشی به واتارو اطلاع می دهد که او و رینا برای اولین بار در بار خود ملاقات کردند. او که متوجه میشود دوری کلی رینا ناشی از فراموشی اوست، او را به چالش میکشد تا در ماراتن مدرسه آینده با او رقابت کند تا موضوع را حل کند. اگر برنده شود در وعده های غذایی خوابگاه شرکت می کند و اگر برنده شود از خوابگاه خارج می شود.
واتارو خسته به ماراتن می رسد، اما در طول دویدن از میانبر استفاده می کند و اول به خط پایان می رسد. رینا از بهانه پیوستن به گروه استقبال می کند و در مهمانی خوشامدگویی دیگری که معرفی او را دوباره راه اندازی می کند به آن ها می پیوندد.