درباره Riran
او دختر جوانی است که در کنار برادر کوچکش و افراد مسن زندگی می کند. او قرار است قربانی هیولایی شود که متعلق به پادشاه گربه است، اما در عوض افراد مسن از کایری برای نجات او استفاده کردند، اما موروت در این رویداد دخالت کرد و کایری را نجات داد. بعد از آن از آنها تشکر کرد.