درباره Robbie
رابی دوست مارتین و صاحب رستوران استرن در فرانکفورت بود که مارتین به آن رفت و آمد داشت. اگرچه آنها رابطهای تا حدی نگران کننده داشتند، اما رابی با وجود شکایت مارتین از ناتوانی رابی در به خاطر سپردن سفارش معمولش، مشتری اصلی خود را شناخت و به او اهمیت داد. به نظر می رسید که او از موقعیت مارتین به عنوان یک جنایتکار آگاه بود، اما دانش را محرمانه نگه داشت.
رابی متوجه شد که مردی (که به اشتباه وی را "ویتنامی یا چینی" توصیف می کند) در حال رفت و آمد در رستوران خود به دنبال مارتین است که به او اشاره کرد - همانطور که معلوم شد، مرد آمده بود تا مکان مارتین زن را پیدا کند. محافظت می کرد: نامزد سابقش، اوا هاینمن. بعداً، رابی مارتین را که در تلاش برای محافظت از ایوا در برابر اعضای سازمانی که در آن کار میکرد، با گلوله زخمی شده بود، را برای معالجه مرد – چیزی کمتر از دکتر کنزو تنما فراری – میراند و داستان مارتین را قبل از مرگ شنید. تحت مراقبت دکتر تنما.