درباره Ryoichi Tenjo
تنجو یک مهاجم از دبیرستان جونیور کوکوبو است. سبک فوتبال او بسیار مستقل و خونسرد بود. پدرش تاجر بزرگی بود که به او گفت که با دستان خود قدرت را در دست بگیرد زیرا قصد کمک به پسرش را ندارد. بنابراین تنجو معتقد بود که می تواند با اقدامات خود بهترین باشد و کار گروهی را دوست ندارد. با وجود اینکه او قدرت زیادی دارد، به دلیل عدم کار گروهی، در تست های مقدماتی برای ورود به باشگاه فوتبال موساشینو موری (همان زمانی که تاتسویا تست ها را پس داد، اما نپذیرفت) مردود شد که او را عصبانی و تلخ کرد. خوشبختانه، زمانی که شو پس از اینکه جوسوی کوکوبو را در یک بازی دشوار شکست داد، با او روبرو شد، همه چیز برای او بهتر به نظر می رسید. تنها کسی که تا به حال از او مراقبت می کرد، دایه اش، کازوئه بود. متاسفانه بعد از مرگش او به ترک فوتبال فکر می کرد زیرا معتقد بود که فقط برای دیدن لبخند او بازی می کند و حالا که او رفته است دیگر بازی کردن فایده ای ندارد. وقتی رهبر هیبا، سوباسا شینا، پس از شکست دادن مدرسهاش در یک بازی (بازیای که در آن تنجو نتوانست با قدرت کامل بازی کند، از او صحبت میکند که او را ترک کند، به نظر میرسید که بیشتر داغ شود، زیرا به دلیل آسیب روحی به دلیل آسیب روحی و روانی به او آسیب رسانده بود). مرگ کازو درست قبل از بازی). تنجو پس از بازی مینی فوتبال با شو و دوستانش، مقابل سوباسا و دوستانش، متوجه شد که عاشق فوتبال است و کازوئه از او میخواهد که به بازی کردنش ادامه دهد. سطل زباله از او صحبت می کند که پس از شکست دادن مدرسه خود در یک بازی (بازی که در آن تنجو قادر به بازی با قدرت کامل نبود زیرا به دلیل مرگ کازو درست قبل از بازی از نظر روانی آسیب دیده بود) را ترک کند. تنجو پس از بازی مینی فوتبال با شو و دوستانش، مقابل سوباسا و دوستانش، متوجه شد که عاشق فوتبال است و کازوئه از او میخواهد که به بازی کردنش ادامه دهد. سطل زباله از او صحبت می کند که پس از شکست دادن مدرسه خود در یک بازی (بازی که در آن تنجو قادر به بازی با قدرت کامل نبود زیرا به دلیل مرگ کازو درست قبل از بازی از نظر روانی آسیب دیده بود) را ترک کند. تنجو پس از بازی مینی فوتبال با شو و دوستانش، مقابل سوباسا و دوستانش، متوجه شد که عاشق فوتبال است و کازوئه از او میخواهد که به بازی کردنش ادامه دهد.
او عضو ثابت تیم سنباتسو جوانان می شود. اگرچه بعد از اینکه متوجه شد مادرش او را رها نکرده است، با او تماس گرفت و او به ژاپن رفت. او متوجه شد که نیمی آلمانی است، اگرچه قبلاً فهمیده بود که همه ژاپنی نیست و یک خواهر کوچک هم دارد. مادرش می خواست که او در آلمان با آنها زندگی کند، بنابراین با کمک شو، تنجو خیلی زود متوجه شد که می خواهد برود. او تیم سنباتسو جونیور را رها کرد و به آلمان رفت، اگرچه گفت که قرار نیست فوتبال را رها کند، اما در آلمان بازی خواهد کرد.