درباره Seishuu
سیشو پسر جوانی است که بینایی ضعیفی دارد و با سوزو سفر می کند. او هر دو پدر و مادرش را به خاطر شما از دست داد. سیشو در اصل اهل کی بود، اما زمانی که جوکاکو دستور تبعید همه زنان پادشاهی را صادر کرد، خانواده او تصمیم به ترک این کشور گرفتند. پدرش متأسفانه توسط یک یوما مورد حمله قرار گرفت و کشته شد، و توسط یک شیطان درست در مقابل چشمان سیشوو بلعیده شد، در حالی که سیشو از ضربه مغزی به پشت سرش مجروح شد. آسیب به تدریج بدتر می شود و منشأ تشنج و ضعف بینایی او می شود.
سیشو و مادرش در نهایت به سو و سپس سای رفتند، اما مادرش قبل از اینکه به کی بازگردند به دلیل بیماری درگذشت. هنگامی که حاکم جدید بر تاج و تخت کی مینشیند، سیشو تصمیم میگیرد که بازگردد و با سوزو مواجه میشود که با قایق به سمت کی میرود. او و سوزو در ابتدا با هم کنار نمی آیند، زیرا او آشکارا به این نکته اشاره می کند که سوزو، علیرغم زندگی دشوارش، هیچ تلاشی برای تغییر آن شرایط انجام نداده است و فقط در مورد اینکه چقدر بدشانسی است، صحبت می کند. با این حال، آنها به تدریج با یکدیگر رشد می کنند و دوست می شوند.
در طول سفر آنها، مشخص می شود که سلامتی سیشوو در حال از بین رفتن است و سوزو متقاعد می شود که باید به گیوتن بروند و با پادشاه کی ملاقات کنند، کسی که سوزو معتقد است می تواند سیشوو را شفا دهد. با این حال، آنها در استان شیسویی در استان وا از هم جدا شده اند، جایی که سیشو به عمد توسط کالسکه پریتور استان، شوکو، به دلیل سقوط در مسیر کالسکه زیر گرفته می شود. سیشو در آغوش دختری به نام یوشی می میرد که او سخنان مرگبار سیشو را به سوزو منتقل می کند که امیدوار است به خاطر او گریه نکند.