درباره Sheena
او به همراه کوین نگهبان ویرانه های شهر میچینا هستند. شینا نیز مانند جدش داموس توانایی خواندن قلب پوکمون ها را دارد. او از این توانایی استفاده می کند تا پیکاچو و پیپلاپ را از گرداب آبی که به طور غیرمستقیم توسط آرسیوس ایجاد شده است، با دعا به دیالگا برای نجات آنها استفاده کند. او و کوین همچنین یک رابطه عاشقانه دارند.
شینا و کوین به شدت به اسطوره های شهر خود علاقه مند و وسواس دارند و برای تحقیق در مورد آن سفرهای زیادی می کنند. آنها در نزدیکی فلات آلاموس تاون حضور داشتند، زیرا پالکیا در پایان The Rise of Darkrai آن را به ابعاد مناسب بازگرداند و بعداً از یخچال طبیعی در Gracidea بازدید کردند تا کشتی Zero را پس از سقوط در اوج Giratina و Sky Warrior ببینند. .
او به اش و دوستانش درباره بعد دیالگا، بعد پالکیا، دنیای معکوس و بعد آرسیوس توضیح می دهد. او همچنین توضیح می دهد که چگونه آرسیوس جهان را از یک شهاب سنگ نجات داد و چگونه به جد خود داموس جواهر زندگی را داد. او همچنین به آنها گفت که چگونه داموس با پس ندادن جواهر به آرسیوس خیانت کرد. برای اصلاح اشتباهات جدش، او تلاش کرد تا جواهر را پس از بیدار شدن از خواب طولانی خود به آرسیوس بازگرداند تا جهان را قضاوت کند. اما این تلاش شکست خورد زیرا ظاهرا جواهر جعلی بود. دیالگا سپس او، اش و همکاران را فرستاد. به گذشته برگرد تا درستش کنی
پس از مشاهده خیانت داموس به آرسیوس، او به دیالگا دعا کرد تا آنها را به گذشته بازگرداند. آنها به زودی با مارکوس ملاقات کردند که شینا را دعوت کرد تا در مورد تمام رویدادهای آینده به او بگوید. او همه چیز را در مورد اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد و اینکه چگونه داموس و مارکوس هر دو در از بین بردن آرسیوس شکست می خورند و اینکه چگونه هر دو به مرگ خود می افتند را فاش کرد. این امر مارکوس را وادار می کند تا طرحی متفاوت بیاندیشد و از شینا می خواهد که جواهر را به آرسیوس بازگرداند. هنگامی که شینا تلاش می کند تا جواهر را پس از بازگشت آرسیوس بازگرداند، متوجه می شود که مارکوس قبلا جواهر را گرفته است و اکنون در تلاش است تا آرسیوس را با "آب نقره" نابود کند. داموس شینا را نجات می دهد و هر دو با قلب یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و یکدیگر را می شناسند. سپس با تمام پوکمون هایی که به آرسیوس حمله می کنند ارتباط برقرار می کنند و آنها را مجبور می کنند تا حملات خود را متوقف کنند. شینا، پس از نجات آرسیوس، اش و بقیه به آینده باز می گردند. بعداً حکاکی روی سنگی را که داموس برایشان گذاشته بود می بینند و شینا اشک آلود می شود.