درباره Shiris
پس از جنگ قهرمانان، شیریس و شریکش اورسون خود را بدون کار یافتند که واقعاً آنها را عصبانی کرد. سپس، هنگامی که آنها Parn، Woodchuck، Etoh و Deedlit را در حال سوار شدن به سمت یک دهکده آرام کشف کردند، آنها را به عنوان سربازان مارمو بردند و حمله کردند. تنها پس از اینکه دیدلیت به چیزهای بدیهی اشاره می کند و پارن او را خلع سلاح می کند، شیریس تسلیم می شود. او خیلی زود متوجه اشتباه خود می شود. او و اورسون در نهایت به کمک پارن و دیدلیت خواهند آمد، زیرا او به خوبی میداند که شریک دیوانهاش چه خشمی میتواند ایجاد کند.
شیریس سعی می کند احساسات خود را نسبت به پارن نشان ندهد و وقتی اورسون در مورد آن با او صحبت می کند از آن متنفر است. آنها به طور معمول فقط دنبال کار خود می رفتند، اما تاریکی باعث می شود که او متوجه خطر وحشتناک شود. او نظرش را تغییر میدهد و یک بار دیگر به سمت پارن میآید، و همانطور که پارن به سمت سرنوشت خود میرود، او و اورسون با یک مأموریت خاص خود را ترک میکنند.