درباره Shiru
پس از مرگ برادرش لارک، شیرو تلاش کرد تا به زاها برسد و حقیقت را در مورد آنچه اتفاق افتاده به او بگوید، زیرا او از او دوری میکرد آسان نبود. در همین زمان او به عنوان یک نگهبان اصلی در قلمروهای معمولی خدمت می کرد، همیشه چشمان زاها را باز نگه می داشت و گهگاه مشکلاتی را که او شروع کرده بود، برطرف می کرد. او سرانجام موفق شد به او بگوید و از آنجا به بعد به عنوان نوعی راهنمایی برای کمک به یافتن خود واقعی او خدمت کرد.