درباره Shou Kanou
اولین حضور: نبرد 167
سن: 18 (متوفی)
نوع: Dou/Sei
نوع: ساتسوجین کن
نماد یومی: آسمان
هنرهای رزمی: کاراته، فرماندهی سامبو، موی تای، موی بوران، لوچا لیبره، جوجوتسو، پنکاک سیلات، کالاریپایاتو، کنپو چینی و هنرهای رزمی باستانی.
کانو شو شاگرد هونگو آکیرا و رهبر اصلی یومی بود. به عنوان رهبر، او مسلماً قدرتمندترین عضو یومی و سرسخت ترین حریفی بود که کنیچی تا به حال با آن مبارزه کرده است. او توسط بیش از یک عضو یومی به عنوان "کامل" توصیف شد، حتی تا حدی که "بیش از حد کامل" بود که در نهایت توسط کنیچی شکست خورد. به او لقب سوپارنا، موجودی افسانهای در اساطیر هندو داده میشود که گفته میشود بالهای زیبایی دارد. در حالی که هرگز به درستی گفته نشد که شو قوی ترین در یومی است، اما اعتقاد بر این بود که او بیشترین پتانسیل را دارد.
شو مردی قد بلند و خوش اندام با موهای بلند آبی روشن بود که از دم اسبی تا کمرش آویزان بود. او نقوش پرندگان مختلفی روی لباسش دارد، از گوشواره پرنده در قفس روی گوش تا علامت سمت چپ صورتش و حتی ژاکت و گردنبندش. او چیزی که به نظر می رسد یک ژاکت آبی و شلوار اسپرت است می پوشد و موهای بلند نقره ای خود را با بند می بندد.
شو اغلب حتی در هنگام دعوا لبخند بر لبان خود نگه می دارد و به شیوه ای مسخره و بازیگوش عمل می کند. اما هنگامی که به طور خاص آزرده یا ناراحت می شود، سرد می شود و بی رحمانه به حریف خود حمله می کند. شو یک عاشق پرنده و از حشرات متنفر است. او افراد دیگری غیر از میو و خودش را "آنهایی که بال ندارند" می نامد و کنیچی را "کرمی" می داند که باید له شود. او عادت بدی دارد که در حالی که درگیر چیزی است فراموش می کند حضور خود را پنهان نگه دارد.
علیرغم طبیعت سردش، به نظر می رسد که او نسبت به افرادی که همان زندانی بودن او در اوایل کودکی اش را داشتند، جنبه دلسوزانه ای دارد. نشان داده شد که او در گذشته علیرغم دستور کشتن یک پرنده از سوی اربابش، از جان یک پرنده جوان نجات داده است و همچنین با پنهان کردن خروج تیم پانکریشن از جزیره و تظاهر به کشتن، به تیم پانکریشن در نقشه فرار کمک کرده است. اعضای آن و حتی گرفتن دم اسبی اسپارتاکوس به عنوان مدرک. او تا حدودی از عصبانیت استادش می ترسد (علی رغم اینکه او را یک حشره بدون بال می خواند) و می ترسید که اگر استادش بفهمد با دشمن تماس گرفته است، او را بکشد. با این وجود، به نظر می رسد که شو واقعاً به استاد خود احترام می گذارد.
شو عمیقاً شیفته میو شده است، زیرا با نگاه اول عاشق او شده است. او او را به عنوان "نور در تاریکی زندگی خود" توصیف می کند. انگیزه های شو عمدتاً بر روی میو در طول طرح D of D و شکست کنیچی متمرکز بود زیرا شو فکر می کرد کنیچی قادر به محافظت از او نیست. ارادت شو به میو به حدی بود که آخرین آرزویش این بود که کنیچی به جای او از میو محافظت کند، با وجود اینکه آنها دشمن بودند.
با این وجود، حتی شو، که "کامل" تلقی می شد، مورد تایید سهرول رحمان، رو جیسی و کوشینادا میکومو قرار گرفت، به خصوص به دلیل احساسات زیادی که در سبک مبارزه خود به کار می برد، در حالی که سهرول و میکومو از فقدان احساسات در مبارزه حمایت می کنند. . در تضاد کامل، هونگو آکیرا و اوگاتا ایشین سای هستند، که اولی استاد اصلی او بود و دومی تکنیک های زیادی را در هنرهای رزمی باستانی به او آموخت، که او به طور گسترده از آنها استفاده کرد. این می تواند به این معنی باشد که او جنگیدن را به عنوان یک جنگنده از نوع Dou شروع کرد و بعداً از نوع Sei استفاده کرد و با وجود داشتن هر دو Ki، او را عمدتاً Dou کرد.
شو تقریباً در تمام زندگی خود به شدت و به طور گسترده آموزش دید و در کودکی توسط یامی از Kuremisago خرید. او به سرعت شاگرد هونگو آکیرا شد و بسیاری از مخالفان را شکست داد، اما اعتقاد بر این بود که قلب ضعیفی داشت که فاقد رحم بود و بنابراین اجازه نداشت چیزی به ارث ببرد. او حتی کشته شده بود، اما اربابش از او دفاع کرد و به او گفت که بچه پرنده ای را که در مقابل گروه نگهداری می کرد، بکشد، این کار را بدون لحظه ای درنگ کرد، هرچند انگوری را که چید مخفیانه له کرد.
در مقطعی به سیلکاردو جنازاد فرستاده شد تا در پنکاک سیلات آموزش ببیند. با این حال، قبل از اینکه سیلکاردو آموزش ببیند، او را مجبور کرد تا با رادین تیدات جیهان مبارزه کند تا ببیند آیا او شایسته یادگیری سیلات است یا خیر. او جلوی یکی از حرکات جیهان را گرفت و جنازاد از او خوشش آمد و حاضر شد به او آموزش دهد، همان طور که یک سایه خواسته بود. بعداً با هونگو، شو گفت که سیلات در کنار کاراته به همان اندازه عالی است و می تواند با هر چیزی سازگار شود که آزادانه قابل تغییر است، حرکات بسیار زیادی دارد، پیچیده و عجیب است.
بعداً او به عنوان رهبر یومی انتخاب شد و توسط سایر اعضای One Shadow Nine Fists به او آموزش دادند تا هنرهای رزمی خود را به ارث ببرد و در طی آن کیو گکی ایساتسو خود را ایجاد کرد.
او در مقطعی با تانیموتو ناتسو آشنا شد و در نهایت به دوستان خوبی تبدیل شد. زمانی که او با او ملاقات کرد زمانی بود که تانیموتو هنوز مشت ششم راگناروک بود. شو برخی چیزهای شخصی در مورد زندگی خود را فاش می کرد و این دو به یکدیگر نزدیک بودند. شو بعداً از شکست خود در دست کنیچی شوکه شد و تصمیم گرفت روزی با او مبارزه کند.