درباره Siho Lee
16 یا 17 ساله او زندگی بسیار پیچیده ای دارد: او تنها زندگی می کند، باید زندگی خود را تامین کند، برادرش یک اراذل و اوباش بسیار خشن است که او را کتک می زند و پمپ بنزینش را خراب می کند (شغل سیهو برای پرداخت اجاره، هزینه مدرسه و غیره)، پدرش یک به نظر می رسد که اکثر مردم از جمله معلمان از او می ترسند، زیرا شهرت او به عنوان یک پسر بد است. او به طور تصادفی با دوستانش سی را ملاقات می کند (به طور اتفاقی با کوله پشتی اش به سر او می زند) و اگرچه موافقت می کند که با ریا بیرون برود، به نظر می رسد بسیار به سی علاقه مند است - او را در کلاس تماشا کند، به صحبت های مردم در مورد او گوش دهد. و از ریا در مورد او می پرسد.