درباره Tomie
تامی از تأثیر زیبایی که بر مردان می گذارد لذت می برد و به دنبال اغوای آنهاست، اما هیچ وابستگی عاطفی به هیچ یک از معشوقه هایش احساس نمی کند. هنگامی که دیگر فوراً از یک مرد استفاده نمی کند، او را کنار می گذارد، الگویی که منجر به مرگ چندین نفر از او شده است. او همچنین وقتی به زنان دیگر توجه میشود حسادت میکند و در صورت ارائه یک افتتاحیه برای از هم پاشیدن زوجهای شناخته شده تلاش میکند. او که به شدت خودمحور است، فکر نمی کند دیگران را برای لذت خود دستکاری کند.
اطلاعات کمی از پیشینه واقعی تامی، حتی نام خانوادگی او در دست نیست. معلوم نیست که او چگونه قدرت های خود را به دست آورد یا حتی قبل از سال 1986 از آنها آگاه بود یا خیر. به گفته شاهدان، او به طور معمول تا آن مرحله پیر شده بود، و به نظر یک دختر استاندارد، اگر چه بسیار زیبا و معاشقه بود. در یک سفر میدانی به ایناریاوا، کوه کوچکی در نزدیکی مدرسهاش، تومی به معلمی که با او رابطه جنسی داشت فشار میآورد تا همسرش را ترک کند و با او ازدواج کند، که همکلاسی مردی که شیفته تامی شده بود با او برخورد کرد. او پسر را مسخره کرد و در درگیری بعدی، تامی از روی صخره ای افتاد. معلم با اعتقاد به مرگ تامی تصمیم گرفت تا با تکه تکه کردن جسد دختر به کمک پسران کلاس، این حادثه را پنهان کند. معلوم شد که او کاملاً نمرده است، بنابراین این به یک کار بسیار وحشتناک تبدیل شد.
برخی از قطعات پیدا شد، به عنوان تامی شناخته شد، و سوزانده شد. مرگ او به گردن یک روانپزشک افتاد و مراسم خاکسپاری برگزار شد. زمانی که تامی روز بعد به کلاس رفت، گویی هیچ اتفاقی نیفتاده بود، شوکه شد. ظهور مجدد او اعضای مستعد کلاس را به جنون کشاند و زمانی که دو نفر از آنها سعی کردند به پلیس بروند، بقیه در تلاش برای متوقف کردن آنها خشونت کردند. تامی مدت کوتاهی پس از آن ناپدید شد.
سپس تامی در مکانهای کاملاً مجزا در سراسر ژاپن ظاهر شد و مردان را به شور و شوق و قتل برانگیخت. او ظاهرا چندین بار دیگر مرد، اما همیشه دوباره زنده می شد. به دلیل امتناع سرسختانه پلیس از اعتبار دادن به این داستان ها، حداقل تا سال 1995 هیچ تلاش هماهنگی برای دستگیری تامی انجام نشد.