درباره Uriel
فرشته زمین، فرشته عدالت و فرشته مرگ، یکی از اعضای سابق هفت فرشته بزرگ و فرشته ای از درجه تاج و تخت. بال های او قهوه ای تیره، تقریباً سیاه، مانند زمین است. او قبلاً الکسیل را دوست داشت و کسی بود که او را به مجازات وحشتناکش محکوم کرد. این باعث شد که از اندوه کمی دیوانه شود و تارهای صوتی خود را پاره کند (او قدرت داشت یک نفرین را صدا کند و آن را به حقیقت بپیوندد) تا گناهانی را که در برابر عشقش مرتکب شده بود جبران کند. او متوجه میشود که این کافی نیست و بهشت را ترک میکند تا در هادس زندگی کند، جایی که بدن اژدها را برای NidHegg میسازد و زمانی که کری به هادس میرسد، بدنی برای روح کری میسازد. (او او را "عروسک" نامید.) او همچنین یک بدن زنده-مکانیکی برای کاتو ساخت و در ادامه داستان برای او مانند یک پدر عمل کرد. از آنجا که اوریل از لعنت کردن روح به جهنم ناراحت است، او ماسکی برای خودش می سازد و وقتی آن را می پوشد، تمام احساسات مهربان و وجدانش سرکوب می شود تا بتواند مانند فرشته مرگ ظالم و بی رحم باشد. وقتی ستسونا برای جستجوی روح سارا به سراغ او میآید، اوریل میگوید که منتظر روح الکسیل بوده است و از ستسونا میخواهد که با داس خودش سر او را بریده و او را به جهنم بیندازد تا قضاوتش در مورد الکسیل را جبران کند. با این حال، ستسونا امتناع میکند و میگوید که در عوض، اگر باز هم بخواهد کفاره بدهد، مجازات اوریل این است که با آگاهی از کاری که انجام داده به زندگی ادامه دهد. بعداً، پس از مرتب کردن افکارش، یک وسیله مکانیکی را به گردن خود وصل میکند و ارتعاشات گلویش را تقویت میکند تا صدایی قابل شنیدن ایجاد کند. تمام احساسات مهربانی و وجدان او سرکوب می شود تا بتواند مانند فرشته مرگ ظالم و بی رحم باشد. وقتی ستسونا برای جستجوی روح سارا به سراغ او میآید، اوریل میگوید که منتظر روح الکسیل بوده است و از ستسونا میخواهد که با داس خودش سر او را بریده و او را به جهنم بیندازد تا قضاوتش در مورد الکسیل را جبران کند. با این حال، ستسونا امتناع میکند و میگوید که در عوض، اگر باز هم بخواهد کفاره بدهد، مجازات اوریل این است که با آگاهی از کاری که انجام داده به زندگی ادامه دهد. بعداً، پس از مرتب کردن افکارش، یک وسیله مکانیکی را به گردن خود وصل میکند و ارتعاشات گلویش را تقویت میکند تا صدایی قابل شنیدن ایجاد کند. تمام احساسات مهربانی و وجدان او سرکوب می شود تا بتواند مانند فرشته مرگ ظالم و بی رحم باشد. وقتی ستسونا برای جستجوی روح سارا به سراغ او میآید، اوریل میگوید که منتظر روح الکسیل بوده است و از ستسونا میخواهد که با داس خودش سر او را بریده و او را به جهنم بیندازد تا قضاوتش در مورد الکسیل را جبران کند. با این حال، ستسونا امتناع میکند و میگوید که در عوض، اگر باز هم بخواهد کفاره بدهد، مجازات اوریل این است که با آگاهی از کاری که انجام داده به زندگی ادامه دهد. بعداً، پس از مرتب کردن افکارش، یک وسیله مکانیکی را به گردن خود وصل میکند و ارتعاشات گلویش را تقویت میکند تا صدایی قابل شنیدن ایجاد کند. و از ستسونا التماس می کند که با داس خودش سر او را بریده و به جهنم بیندازد تا قضاوتش در مورد الکسیل را جبران کند. با این حال، ستسونا امتناع میکند و میگوید که در عوض، اگر باز هم بخواهد کفاره بدهد، مجازات اوریل این است که با آگاهی از کاری که انجام داده به زندگی ادامه دهد. بعداً، پس از مرتب کردن افکارش، یک وسیله مکانیکی را به گردن خود وصل میکند و ارتعاشات گلویش را تقویت میکند تا صدایی قابل شنیدن ایجاد کند. و از ستسونا التماس می کند که با داس خودش سر او را بریده و به جهنم بیندازد تا قضاوتش در مورد الکسیل را جبران کند. با این حال، ستسونا امتناع میکند و میگوید که در عوض، اگر باز هم بخواهد کفاره بدهد، مجازات اوریل این است که با آگاهی از کاری که انجام داده به زندگی ادامه دهد. بعداً، پس از مرتب کردن افکارش، یک وسیله مکانیکی را به گردن خود وصل میکند و ارتعاشات گلویش را تقویت میکند تا صدایی قابل شنیدن ایجاد کند.