Xianming Lin

Xianming Lin

اسم های دیگر

Lin Maomei

مشخصات شخصیت Xianming Lin 林 憲明 / 林 貓梅

اسم انگلیسی

Xianming Lin

اسم ژاپنی

林 憲明 / 林 貓梅

درباره Xianming Lin

به دلیل تربیت در محله فقیر نشین و 9 سال جدایی از خواهرش، بیشتر اوقات لباس زنانه می پوشد تا با خواهرش احساس نزدیکی کند و همچنین نسبت به زمانی که فقیر و نجس بزرگ شده بود، احساس راحتی بیشتری کند. او موهای بلند و قهوه‌ای روشن دارد که به کمرش می‌رسد و مشخص است که دارای ویژگی‌های صورت آندروژن است. او معمولاً با پوشیدن جلیقه قهوه‌ای روی بلوز نوعی پارچه ابریشمی سفید با روبان قرمز، دامن قرمز و جوراب‌های بلند مشکی نشان داده می‌شود. لین نسبت به هنجارهای اجتماعی مانند کلیشه های جنسیتی نسبتاً بی طرف است، زیرا از او نقل شده است که او هرگز نفهمیده است که پوشیدن دامن در مردان چه مشکلی دارد، اگر زنان بتوانند شلوار بپوشند و به طور کلی از آرایش کردن و تزئین کردن خود در لباس زنانه لذت می برد. او علاقه زیادی به مد و داستان های عاشقانه دارد. او ابتدا برای پرداخت بدهی به ژانگ در ابتدای سریال بسیار مقتصد شروع می‌کند، اما پس از رسیدگی به این موضوع، لین شروع به خرید مکرر می‌کند و پول بیشتری خرج می‌کند، البته نه در حد ظالمانه. با این حال، او تمایل دارد به خرید برود و برای از بین بردن استرس پول خرج کند. از آنجا که او فقیر بزرگ شده است، بسیار آگاه است که چقدر پول دارد و یک اصل را ایجاد کرده است که هرگز غذا را هدر نمی دهد، حتی اگر آن را دوست نداشته باشد. لین به دلیل خیانت به دوستش فیلانگ و تربیت سختی که برای تبدیل شدن به یک قاتل باید پشت سر بگذارد، به خود متکی است و تا زمانی که با بانبا و دوستانش آشنا شد، به سختی حرف می‌زند و به دیگران اعتماد می‌کند. او معمولاً هنگام صحبت با دیگران کوتاه‌آمیز است و در مواقعی می‌تواند هنگام در نظر گرفتن احساسات دیگران بیش از حد خشن یا بی‌احساس باشد، اما به نظر می‌رسد که این از اعتقاد او به رویارویی با یک واقعیت سخت در ارزش ظاهری ناشی می‌شود تا اینکه واقعیت آن موقعیت را بپوشاند. لین دوران کودکی خود را با مادر و خواهر کوچکترش در محله های فقیر نشین چین گذراند. پدرش به مشروب خواری و قمار مشغول شد و در مقطعی خانواده و بدهی باقی مانده خود را پشت سر گذاشت. لین اغلب مجبور بود به خیابان ها برود تا تکه های غذا برای خوردن پیدا کند. مردانی از تجارت قاچاق انسان هر روز به مادر لین مراجعه می کردند تا از او بخواهند فرزندانش را بفروشد، اما او نپذیرفت. لین با دیدن مادر بیمارش که ناامیدانه تلاش می کند از او و خواهرش برای سلامتی خودش حمایت کند، تصمیم گرفت خود را به قاچاقچیان انسان بفروشد. در 9 سالگی او را به یک مرکز آوردند تا به عنوان یک قاتل آموزش ببیند و یکی از نقاط خالی کارآموزی را که به تازگی گذرانده بود پر کند. او سپس به هم اتاقی و شریک خود، فیلانگ، که اولین دوست او شد، معرفی شد. آنها با هم در طی چهار سال آینده در طول درس و آموزش به یکدیگر کمک کردند. لین و فیلانگ در آن دوره زمانی به هم نزدیک می شوند و قول دادند که پس از خروج از مرکز با هم همکاری کنند. با این حال، روز امتحان، آن دو در اتاقشان حبس شدند و برایشان اسلحه گذاشتند. به آنها دستور داده شد تا زمانی که یکی از آنها دیگری را نکشد، هیچ کس آنجا را ترک نکند. لین در ابتدا سعی کرد راهی برای خروج پیدا کند، زمانی که فیلانگ به او حمله کرد. لین در وحشت، نزدیکترین شیء نزدیک خود را گرفت و با آن به فیلانگ حمله کرد و بریدگی عمیقی روی صورتش ایجاد کرد. به نظر می رسید فیلانگ مرده بود، و به این ترتیب به لین اجازه داده شد از اتاق خارج شود و اندکی بعد زندگی خود را به عنوان یک قاتل شروع کرد. حدود یک سال پس از فارغ التحصیلی، او به ژاپن فرستاده شد تا زیر نظر ژانگ مدیر اجرایی انجمن کاکیو کار کند.

انیمه های مرتبط (1 عدد)