درباره Yelena
نژاد: Cautus
محل تولد: اورسوس
سال تولد: 1071
سن: 26
FrostNova که متولد یلنا است، یکی از رهبران مشهور Reunion است. رهبری او در اسکادران مشهور Yeti و هنرهای Originium یخی سرد او که میتوانست دمای محیط اطرافش را کنترل کند و هر هدفی را منجمد کند، عناوین بسیاری مانند "Yeti Princess" و "Winty Death" را برای او به ارمغان آورد. او برای اینکه هنرهای خود را به نمایش بگذارد، طلسم های خود را در قالب ترانه های محلی می خواند و آن را از طریق چوب دستی خود هدایت می کند. با این حال، این با هزینه سنگین همراه است. او از هیپوترمی شدید رنج می برد که دیگران فقط با دست زدن به پوست او ممکن است دچار سرمازدگی شوند. هنرهای او اغلب با رو به وخامت سلامت و بدتر شدن اوریپاتی همراه است. برای کاهش بارهای خود، او باید قدرت خود را با یتی ها تقسیم کند و به آنها توانایی کنترل یخ و یخ را نیز بدهد.
دوران کودکی FrostNova یک تراژدی است. او در خانواده ای فقیر به دنیا آمد که به دلیل مخالفت با سیاست های نظامی امپراتوری اورسوس به کار در اردوگاه کار اجباری در توندرا شمالی محکوم شد. پدر و مادر و مادربزرگ او در حین استخراج Originium مجبور به کار در شرایط غیرانسانی شدند که منجر به Oripathy آنها شد. در این بین، سربازان Ursine مشرف به معدن از آزار و شکنجه آن برده-معدن آلوده لذت بردند. برای آنها قرعه می کشیدند و اگر قرعه سیاه می کشیدند آنها را درجا اعدام می کردند. خانواده FrostNova نیز نتوانستند از چنین سرنوشتی جلوگیری کنند. پدر و مادرش در پنج سالگی و مادربزرگش در 9 سالگی کشته شدند. وقتی به یازده سالگی رسید، نوبت او بود که در کنار سایر کودکان در معدن اعدام شود. به نظر می رسید که سرنوشت او در لحظه ای که قرعه سیاه را کشید مهر و موم شده بود.
درست قبل از اینکه او توسط آن سربازان اعدام شود، معجزه ای برای دختر بیچاره اتفاق افتاد. هنرهای او برای اولین بار ناگهان اوج گرفت و چهار جلاد را در این روند کشت. در حالی که سربازان دیگر کودکان دیگر را تهدید به کشتن می کردند، یک گروه مرموز از چریک ها آنها را شکست داده و بازماندگان را نجات دادند. قهرمانان آنها مشخص شد که Buldrokkas'tee "میهن پرست" و چریک های محافظ او بودند. پاتریوت با دیدن فراست نووا در بدبختی در داخل کمپ، تصمیم گرفت او را به عنوان دختر خوانده محبوبش بزرگ کند. آن بچه ها در نهایت به اعضای یتی ها تبدیل شدند که او با آنها به عنوان برادران و خواهران خود رفتار می کند.
برای چند سال بعد، فراست نووا بالغ و یتیهایش با چریکهای پاتریوت همکاری کردند تا مبتلایان مظلوم را از دست اربابان امپراتوری خود آزاد کنند. تاکتیکهای نظامی درخشان آنها باعث شهرت آنها در بین مردم عادی و مقامات به عنوان نگهبانان توندرا شد. نام آنها در نهایت باعث جذب جنبش اولیه تالوله شد. پس از اولین برخورد تا حدی ناخوشایند با یک دوئل غیرضروری، دو جناح تصمیم گرفتند که بنشینند و درباره اتحاد بین این دو بحث کنند. برای تالوله، رییونیون به کمک نظامی نیاز دارد تا بتوانند از خود در برابر آزار و اذیت سربازان دفاع کنند. او همچنین به آنها نیاز دارد تا به هدف خود یعنی آزادسازی همه افراد آلوده در سراسر Terra دست یابد. این دو در ابتدا با چنین ایده ای مخالفت می کنند و فکر می کنند که این بسیار غیرممکن است. به دنبال ترغیب های او و همچنین هدف قرار دادن اورسوس آنها به عنوان تهدیدی برای امپراتوری، این دو در نهایت با سخنان او موافقت کردند و نیروهای خود را در Reunion ادغام کردند. در حالی که این دو در مورد برخی مسائل اختلافات جزئی داشتند، به خصوص وقتی صحبت از ذهن سرسخت و محافظه کار پاتریوت بود، با این حال اتحاد موفقیت آمیز بود.
با این حال، مجموعه ای از وقایع غم انگیز از جمله طلوله باعث شد که فراست نووا متوجه تغییر شخصیت رفیقش شود. به نظر او، این طلوله دیگر یک قهرمان متواضع برای مظلومان نیست، بلکه یک ظالم خشن و بی رحم است که زندگی بیگناهان را نادیده می گیرد. فراست نوا سعی کرده است وجدان تالوله را به خاطر بیاورد، اما همه چیز بیهوده است. در پایان، او نمی خواهد ببیند که Reunion در تاریکی فرو می رود و از هدف اصلی خود منحرف می شود.