درباره Yukito Kirihara
کیریهارا یوکیتو در 16 سالگی پس از ترک تحصیل به دلیل قلدری در خانه تعطیل شد. روزهایی را که در خانهاش محبوس شده بود، با بازیهای ویدیویی با محدودیتهایی سپری میکرد تا لایهای از چالش را اضافه کند. تنها دوست و حامی او در این مدت خواهر کوچکترش کیریهارا سانا است. یک روز، او و خواهرش مورد حمله یک هیولا غول پیکر مرموز قرار می گیرند و یوکیتو فوراً به دلیل ضربه زدن به پشت می میرد.
با این حال، این پایان داستان یوکیتو نیست.
توسط یک الهه مرموز که فقط به نام نفیلیا شناخته می شود، به زندگی بازگردانده شد. نفیلیا سریعاً به او اطلاع می دهد که او درگذشته است، اگرچه او به او اطمینان می دهد که خواهرش سالم است. او را با یک مصنوع با قدرت بزرگ در اختیارش معرفی می کند که تنها به عنوان کتاب جهانی شناخته می شود و بیان می کند که با آن، سرنوشت او را در جهان ابد رقم خواهد زد. برای لحظه ای به دور نگاه می کند تا مقاله ای از تجهیزات یوکیتو آماده کند، متوجه نمی شود که یوکیتو به محتویات کتاب نگاه می کند. یوکیتو وقتی متوجه میشود که یک ورودی برای خواهرش در صفحات آن وجود دارد، شوکه میشود، که نشان میدهد سانا نیز به دست هیولا کشته شده است و در جایی در اورورلد است. او که از دروغ نفیلیا و از این که ممکن است سانا در خطر باشد، وحشت زده شده بود، به الهه حمله کرد و مصنوع تاس مانندی را به زمین آورد، کف زیر پایش را خرد کرد و هم او و هم کتاب جهانی را به کتاب جهانی فرستاد. جهان ابدی.
او که سفر خود را به عنوان یک جادوگر سطح 1 آغاز می کند، کتاب جهانی را بررسی می کند و آن را پر از اطلاعات محیط خود و ساکنان جهان اطرافش می یابد. همراه با این اطلاعات، او متوجه می شود که ورود خودش نشان می دهد که او فقط یک نقطه ضربه دارد، به این معنی که حتی یک حمله کوچک از سوی یک دشمن می تواند او را بکشد. او با دو هدف به جلو می رود: زنده ماندن و یافتن خواهرش، و برای به انجام رساندن هر دو در هیچ کاری توقف نمی کند.