خلاصه
هیمه، یک دختر چاق، یک دانشجوی دانشگاه است که در حال حاضر به دنبال کار است. در یک جلسه توجیهی شرکت، او مجروح می شود و یکی از کارمندان میز اطلاعات، اوسامو، به او کمک می کند. هیمه با نگاه اول به اوسامو شبیه یک شاهزاده عاشق می شود. هیمه که می خواست دوباره او را ببیند رژیم گرفت و با موفقیت 50 کیلوگرم وزن کم کرد. او در نهایت در همان شرکتی که Osamu بود استخدام میشود، اما پس از یک سال کامل، هنوز او را ملاقات نکرده است. یک روز، خوش تیپ ترین مرد شرکت که شایعه شده پسر مدیرعامل است، به بخش هیم منتقل می شود. همانطور که معلوم است، آن مرد اسامو بوده است! با این حال، خوشحالی هیمه از دیدار مجدد آنها پس از اعتراف اوسامو به اینکه زنی وجود دارد که به او علاقه مند است، کوتاه مدت است. با این حال، به دلایلی او را در آغوش می گیرد، کلمات شیرینی را با او زمزمه می کند و با او جور دیگری رفتار می کند. آیا هیمه در دام این دلدادگی غیرمنتظره خواهد ماند...!؟