آکاری، قدبلند و ظریف، تقریباً سی ساله برنامه ریز ارشد عروسی که دو راز بزرگ دارد. او آن زن حرفه ای بالغ و پیچیده ای نیست که به نظر می رسد، او در واقع یک باکره است که واقعاً به چیزهای بامزه علاقه دارد. زندگی آکاری عادی بود تا اینکه یک کارگردان جدید و خوش تیپ به کارش منصوب شد. از زمان منصوب شدن، آکاری نازک شده است و کار او مدام توسط رئیس جدیدش مورد انتقاد قرار گرفته است. او از او کینه توز بود، تا اینکه یک روز در یک مهمانی کاری بیش از حد یک نوشابه خورد و رئیسش را به خانه آورد. از آن زمان، او هر دو راز او را کشف کرد، و از آن زمان رابطه آنها در هم تنیده تر و پیچیده تر شده است. آیا این رابطه شکوفا خواهد شد یا فقط کار را پیچیده تر از آنچه که هست می کند؟