خلاصه
شینو هوجو برای اولین روز خود در دبیرستان جدیدی که به آن منتقل شده است، بسیار دیر می دود، زمانی که او به سانشیرو، یک مرد جوان بزرگ که به همان اندازه دیر رسیده است، می دود. تقصیر او نیست که آنها با هم تصادف کرده اند، اما شینو کمی گریه کننده است و بهتر از این نمی شود. سانشیرو به شینو منصوب می شود تا طناب ها را به او نشان دهد، چیزی که هر دو از آن می ترسند. سپس همه چیز تغییر می کند زیرا شینو تیم راگبی را در حال عمل می بیند و متوجه می شود که سانشیرو به طور فعال توسط هر ورزش "مردانه" در مدرسه به خدمت گرفته می شود - همه آنها در همه آنها عالی است و هیچ کدام به او علاقه ندارند.