خلاصه
آریستید به دنبال آرزوی مرگ پدربزرگش برای تحصیل موسیقی و تبدیل شدن به یک موسیقیدان بزرگ مانند پدرش، در یک مدرسه موسیقی نخبه ثبت نام کرد. آریستید شاگرد معمولی شما نیست. او از روستا میآید و نواختن ویولن را از پدربزرگ و همسایهاش آموخت، که کاملاً در تضاد با آموزش رسمی و گسترده همسالانش است. او به عنوان یک مورد خاص ثبت نام شد و صد و یکمین دانش آموزی بود که فقط در یک کلاس 100 نفری پذیرفته شد. آریستید بدیهی است استعداد خامی دارد، اما با تکنیک رسمی و نمرات نوشتاری مبارزه می کند. با این حال، او مصمم است پیشرفت کند و در مدرسه بماند و به دنبال خاطره صدای پدرش باشد.