آکیرا از کودکی دوست داشت بازیکن راگبی شود. اما از آنجایی که او در یک جزیره کوچک بدون فرزند دیگر زندگی می کرد، یادگیری نحوه بازی برای او بسیار دشوار بود. به امید اینکه بتواند برای یک تیم راگبی مفید باشد، تنها کاری را که می توانست به تنهایی انجام دهد، یعنی ضربه زدن، تمرین کرد. حالا آکیرا به دبیرستان می رود و سعی می کند رویاهای خود را برای بازی راگبی و داشتن دوستان محقق کند!