خلاصه
888 هیساگو، تسوکومو، شیمکی و کوبایاشی-کان، سگ ناز شیمکی را دنبال می کند. این چهار نفر یک آژانس کارآگاهی را اداره می کنند. اگرچه آنها معمولاً مشتری زیادی ندارند، پدر هیساگو هنوز هم هر چند وقت یک بار به آنها پول می دهد تا سرپا بمانند. اما وقتی آنها این کار را انجام می دهند، پسر آنها پرونده های بزرگی هستند (آنها باید یک حیوان خانگی گم شده را پیدا کنند). هیچ خونی در این داستان وجود ندارد، اگرچه شیمکی توسط همسر سابقش ربوده می شود و مجبور می شود با چاقو به سرش برای او شام درست کند. هیچ مرگ مرموز یا صحنه های تعقیب و گریز با سرعت بالا وجود ندارد. آنها صرفاً یک آژانس کارآگاهی هستند که اتفاقاً هر پرونده ای را که به دست می آورند در حال جمع آوری هستند.