خلاصه
میدوری خوش شانس ممکن است جثه کوچکی داشته باشد، اما نگرش شاد و روحیه شاد او از او ستاره درخشانی می سازد که سر و شانه بالاتر از همکارانش در شرکت اجاره کارخانه قرار دارد! اما بزرگترین رویای او که هنوز محقق نشده است این است که بسیار نزدیکتر به طبیعت زندگی و کار کند، به دور از مشقتهای بانکهای اطلاعاتی و تمام شبهای اداری. اگر میدوری به آرزویش برسد، آیا اجازه خواهد داد که دوستی (و شاید حتی عشق) نیز شکوفا شود؟ مکانی در خورشید در کهکشان گیجکنندهای از اولین شکستها، دوستیهای مادامالعمر و اعترافات آخر شب منفجر میشود! مردان در این داستان های شیرین ممکن است بر سر چیزهای احمقانه ای مانند دستور العمل ها و به خاطر سپردن کارهایشان دعوا کنند، اما در اعماق قلبشان، همه آنها آرزوی یافتن همسر مجرد و کاملی را دارند که آنها را همان طور که هستند دوست دارد! چه کسی به اندازه کافی خوش شانس خواهد بود که در درخشش گرم اولین عجله هولناک عشق غرق شود؟ (منبع: