خلاصه
ادل تنها یک دختر برده بدرفتاری بود که در بازار کشور فروخته شد. او یک روز فروخته شد تا به حرمسرای پادشاه بی رحمی کشور اضافه شود. شایعه شده است که پادشاه یک کنیز را برای شب می برد، سپس او را صبح اعدام می کند. وقتی وارد حرمسرا شد، می بیند که تمام دخترانی که به اتاق پادشاه فراخوانده می شوند واقعاً برنمی گردند. برای مبارزه با این سرنوشت، ادل تصمیم می گیرد داوطلب شود تا به اتاق پادشاه فراخوانده شود و حقیقت را دریابد. اما همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست ...