خلاصه
بر اساس رمان آن ویل "یک لمس شیطان" امروز را بگیرید... به فردا اعتماد نکنید! بلانکا پیش از این هرگز چنین جذابیت شدیدی را برای مرد احساس نکرده بود. با این حال، جو کرافورد، نوازنده تاریک پیانو خوش تیپ در رستوران محلی، به وضوح مواد خوبی برای شوهر نبود. جو که در قایق خود در بندر کوچک اسپانیایی زندگی میکرد، بدون شک از زندگیاش بیرون میرفت. "من تو را خیلی می خواهم، بیا با من زندگی کن" تنها پیشنهاد او بود. آیا می توان بلانکا را برای امتناع مقصر مقصر دانست؟ از طرف دیگر، اگر او واقعاً او را دوست داشت - و دوست داشت - چرا که نه؟