آی دختر پانزده ساله ای است که در محله بد شهر با مادر مست و هرزگی اش زندگی می کند. دوستان متخلف او، کانا و میکی، مرتباً از Ai به عنوان طعمه برای اخاذی از مردان میانسالی که سعی در خرید رابطه جنسی دارند استفاده می کنند. آی به طرز وحشتناکی احساس تنهایی می کند و در زندگی ای که نمی خواهد گرفتار شده است. جون پسری پانزده ساله است که در یک عمارت زیبا زندگی می کند. او معلمی دارد که در خانه به او درس می دهد و ویولن می خواند. او هرگز خانه خود را ترک نمی کند، اما به دلیل بیماری شدید قلبی مادرزادی. هنگامی که هرگونه تلاش بیش از حد ممکن است منجر به مرگ او شود، ایمن بودن همیشه بر تعامل با افراد دیگر اولویت دارد. جون و آی که هر دو احساس محدودیت و تنهایی می کنند، یکدیگر را از طریق یک شبکه اجتماعی اینترنتی در تلفن های همراه خود پیدا می کنند. به زودی، آنها یک دوستی عمیق و احتمالاً بیشتر برقرار کردند. اما آیا محبت آنها به یکدیگر می تواند بر اختلافات شدید زندگی و تربیت آنها غلبه کند؟