خلاصه
زندگی من پیش از من مسالمت آمیز و قابل پیش بینی بود... پس چگونه به اینجا رسیدم؟ مرسی در دهکده کوچک انگلیسی محل تولدش زندگی آرام و بی تکلفی دارد. او که با مردی مقتصد و در عین حال مودب نامزد می کند، معتقد است که زندگی آرام او از اینجا به بعد ادامه خواهد داشت... یعنی تا زمانی که بهترین دوستش از لندن برگردد و همه را سرگردان کند! عروسی دوست او یک مراسم عجیب و غریب است، بسیار متفاوت از هر چیزی که مرسی تا به حال شناخته است. اما بعد از آن که یک مرد خوش تیپ با چشمان سرد ظاهر می شود، عروس به وحشت می افتد. او می گوید که این مرد، کرافت، اینجاست تا عروسی را خراب کند. مرسی برای نجات دوستش عجله می کند و سعی می کند حواس مرد را پرت کند و در عوض زندگی خودش را خراب می کند!