خلاصه
برای فرار از خطر ترور، جاسوس جک رایدر باید دوشس بزرگ اوا موبورگ را به انگلستان اسکورت کند. برای مخفی نگه داشتن هویت خود، ایوا باید طوری رفتار کند که انگار او و جک یک زوج هستند، و او با ظاهر خوب، شوخ طبعی و شجاعت او مجذوب می شود. "مهم نیست چه خطری باشد، من می آیم و تو را نجات می دهم!" قول جدی جک تأثیر عمیقی بر قلب اوا می گذارد زیرا او فقط زندگی یک ازدواج بدون عشق را می دانست. اما برای او، او فقط وظیفه خود را انجام می دهد. هیچ راهی وجود ندارد که او واقعاً عاشق او شود ... وجود دارد؟