خلاصه
جوزی هنوز باکره است و تمایلی به رفتن به جلسه مدرسه اش ندارد زیرا می داند که اگر تنها برود همکلاسی کینه توزش به او خواهد خندید. یکی از دوستان به جوزی پیشنهاد می کند که یک اسکورت برای شب استخدام کند، و این همان کاری است که او انجام می دهد. اسکورتی که به در خانه او می رسد کالوم است، مردی آنقدر خوش تیپ که به نظر می رسد از رویا بیرون آمده است. او نقش دوست پسرش را عالی بازی می کند و جوزی خودش را به سمت او می بیند. هنگامی که آنها از ملاقات مجدد برمی گردند، خانه جوزی به سرقت رفته است! به همین دلیل است که کالوم قبول می کند که شب را در خانه اش بماند... فقط برای اینکه امن باشد.