خلاصه
مردی که یک زندگی خسته کننده و بی معنی دارد، با توکو، دختری زیبا آشنا می شود و زندگی او را تغییر می دهد. آنها ازدواج می کنند، اما سه ماه بعد او به او می گوید که یک بیگانه از یک سیاره دور است و باید چند روز دیگر به سیاره خود بازگردد. آیا او بهانه می آورد؟ آیا او واقعاً یک بیگانه است؟ آیا او اجازه می دهد ازدواج آنها به این راحتی تمام شود؟