خلاصه
عامری موریکاوا به عنوان یک تماشاگر مشتاق فیلم که وبلاگ خود را اداره می کند، زمانی برای عاشقانه یا اختلاط با جمعیت ندارد. اغلب، او به تنهایی فیلم تماشا می کند. با این حال، او از داشتن تنها دو دوست با طرز فکر مشابه بسیار راضی است، اگرچه آنها علایق متفاوتی را دنبال می کنند. عامری مثل هر روز دیگری به تنهایی راهی سینما می شود. او به طور تصادفی دفترچهاش را در طول راه میاندازد، اما Teito Minamizato، عاشق سابقش، آن را به او پس میدهد. عامری از طریق این برخورد، دوران راهنمایی را به یاد می آورد که به او اعتراف کرد. در آن زمان عامری معتقد بود که این یک شوخی است، اما تیتو اصرار دارد که او کاملاً جدی است! با این درک، عامری مصمم است همانطور که سال ها پیش باید اعتراف می کرد و شاید عشقی را دوباره شروع کند که حتی شروع نشده بود.