خلاصه
علیرغم اینکه دایانا به یک آرایشگر مستقل و موفق گل تبدیل شده است، هنوز از کودکی آزارهای پدرش در معرض آسیب است. در آن زمان کامرون همیشه از او محافظت می کرد. اما موقعیت اجتماعی او بسیار دور از پسر یک خانواده معتبر بود، بنابراین عشق او به او احتمالاً نمی تواند کارساز باشد. حتی پس از اینکه کامرون شهر را ترک کرد، دایانا خاطره او را در قلب خود نگه داشت. اما بعد از ده سال به خانه می آید! چرا حالا؟ این یک دیدار مجدد تلخ و شیرین است. دایانا باردار است و کامرون به طرز وحشتناکی مست است...