خلاصه
پدر میکینا رئیس یک آژانس مدلینگ است. میکینا زمانی یک مدل کودک محبوب بود، اما به دلیل یک تصادف، دچار فوبیای دوربین شد و مدلینگ را کنار گذاشت. 10 سال بعد، شرکت پدر میکینا دچار مشکلات مالی می شود. میکینا واقعا آرزو می کند بتواند به احیای شرکت کمک کند و یک روز یک رژ لب مرموز دریافت کرد ...