خلاصه
آنوکی پسری است که در جنگ بین دو کشور گرفتار شده است. وقتی او کوچک است توسط پدرش رها می شود تا یک شاهزاده خانم نجات پیدا کند. این اتفاق باعث فراموشی شد به طوری که او دوران کودکی خود را قبل از این اتفاق به یاد نمی آورد. وقتی بزرگ شد به یک واحد مزدور پرواز ملحق می شود تا به عنوان خلبان آموزش ببیند تا بتواند در جنگ کمک کند، در آنجا خلبان آس می شود.